چند وقت پیش کلیپی مشاهده کردم که صدساله شدن شرکت معروف نیکون را به رخ بینندگانش میکشید. قطعاً یک قرن زیستن این شرکت، سزاوار تحسین و به رخ کشیدن است. واقعیتش من به شخصه از دیدن این ویدیو بسیار لذت بردم. بد نیست شما هم آن را مشاهده کنید.
اما چیزی که در ادامه میخواهم خدمتتان عرض کنم، در خصوص نیکون، کنون، سونی یا دیگر برندهای ژاپنی فعال در حوزه ادوات عکس برداری و فیلم برداری نیست. برندهایی که در نوع خود بینظیرند و سهم بسیار بزرگی از این صنعت را، هم به طور مستقل و هم با همکاری سایر شرکتها در اختیار گرفتهاند.
برای من نکته جالب اینجاست که در میان هیاهویی که سایه این شرکتها با چنین تجربهای سنگینی میکند، شرکتی پیدا میشود که بازی را به سمت دیگری میکشاند. شرکتی که گرچه نمیتواند ادعای یک قرن قدمت کند، اما میتواند به دردست گرفتن سهم قابل توجهی از بازار به خود ببالد. شرکتی که من را با وجود ندیدن حتی یک تبلیغ تلوزیونی، شهری یا ... مجذوب دوربینهایش کرده و با اینکه عشق عجیبی به عکاسی و فیلم برداری ندارم، در دست گرفتن یکی از دوربینهایش را وارد فانتزیهایم کرده:).
چرا؟ آیا لنزهای با کیفیتتری می سازد؟ آیا تجهیزات فنی و تکنولوژی عجیبی دارد که رقبا از آن بیبهره اند؟ آیا ... یا داستان چیز دیگری است؟
شما را نمیدانم، اما از آنجا که من جز آن دسته افراد هستم که سوراخ 6 میلیمتری میخرند نه مته 6 میلیمتری، فکر میکنم این اشتیاقِ به، در دست گرفتن محصولات GoPro ناشی از فیلمهایی می شود که خود خریداران برای شرکت سازنده میفرستند. این کلیپها خود گویای خلا پر نشدهی است که نیک وودمن، موسس این شرکت به زیبایی تشخیصش داد و نشان داد لازم نیست الکترونیک خوانده باشی یا حتی آدمی به ظاهر فنی جلوه کنی و مهندس، مهندس گویان حلوا، حلوایت کنند. کافی است خوب نگاه کنی، باور کنی و خلاقیت خود را برای حل مسئلهای بکار بگیری تا علاوه بر خود، انسانهای زیاد دیگری را نیز عاشق محصول خلاقیت و تلاش خود کنی.
پی نوشتها:
1) بد نیست به کانال یوتیوب این شرکت سری بزنید. شاید شما هم بی هیچ توصیهای مجذوب دوربینهای این شرکت شدید.
2) از آنجا که آرزو بر جوانان عیب و خرده گرفتن بر آنان روا، نیست; )، جا دارد تا در اینجا یکی از این آرزوهای خودم را افشا کنم. آرزو دارم که شرکتی برپاکنم که جهت فروش محصولاتش، نیاز به التماس مشتری برای حمایت و خرید نداشته باشد. نیاز نداشته باشد تا اِرق ملی هم وطنانم را بیدار کنم تا نهایتاً محصولم را بخرند. آرزویم این است که شرکتی بسازم، محصولاتش عاشقانی پیدا کند که زبان مشترکمان لذتی باشد که از محصول میبریم نه زبان مادریمان، نه زبان انگلیسی و نه هر زبان متداول دیگری.