به تازگی خواندن کتاب قدرت عادت اثر چارلز دوهیگ را برای دومین بار به اتمام رساندم. قبلاً تعریف این کتاب را زیاد از اینترنت خوانده بودم و ظاهراً در مقطعی هم از پرفروش ترین کتابهای روزنامهی نیویورک تایمز بوده. از خواندنش راضیام. در ادامه به توضیح برداشتهایم از این کتاب خواهم پرداخت.
طبق تحقیقات دانشمندان مغز ما به طور متوسط در حدود 25 وات انرژی مصرف میکند. شاید به نظر نیاید، امّا این موضوع وقتی جالب توجه میشود که بدانیم در مقابل، مغز به چه میزان پردازش میکند. اگر بخواهم شفافتر کنم موضوع را، باید بگویم با اینکه تاکنون ما انسانها ابررایانههای قدرتمندی ساختهایم که میزان پردازششان از مغز یک انسان فراتر رفته، اما تا این لحظه هنوز نتوانستهایم ادعای کم مصرف بودن، به همراه پردازش بالا را -در حد مغز انسان- یدک بکشیم. (توضیحات بیشتر در متمم) اگر مهندسی خوانده باشید احتمالاً مفهوم trade-off (معادل فارسی درستی برایش نمی شناسم) به گوشتان خورده. این مفهوم اشاره دارد به تعادل ناشی از، از دست دادن چیزی در مقابل چیز دیگر. مثلاً افزایش کیفیت یک محصول خوب است و موجب افزایش مشتری خواهد شد. اما این همهی داستان نیست و این افزایش کیفیت از حدی به بعد موجب افزایش قیمت هم خواهد شد که این افزایش قیمت خود موجب کاهش مشتری میشود. از این رو، تولید کنندهی عاقل، سعی می کند با trade-off بین کیفیت و قیمت به نقطه ی تعادل مطلوبش برسد تا حداکثر مشتری را داشته باشد. مغز ما هم چاره ای جز trade-off ندارد و برای رسیدن به این مصرف انرژی کم، مجبور است از سر و ته بسیاری از محاسبات را بزند. البته تا حدی که احساس کند، خطری متوجه ما نمیشود. اینجاست که ما روی کارهایی که محاسبه ی زیاد نیاز ندارند برچسبی به اسم عادت می گذاریم. (چیزی مشابه مفهوم سیستم یک دنیل کانمن.) مغز ما دائم سعی میکند تا جایی که میتواند الگوی کارهای ما را کشف کند و از آنها عادت بسازد. محققان با بررسیهایشان بر روی عادات به مدلی ساده از چرخه ی ایجاد عادت رسیدهاند. در این کتاب به توضیح این چرخه با مثالها و شرایط مختلف پرداخته شده است. شکل ساده شده این چرخه را در تصویر زیر مشاهده می کنید.
بزرگترین دست آورد من از این کتاب، دید دقیقترم به بسیاری از کارهای روزمره است. دیدی از زاویهی چرخهی عادت که قبلاً کمتر به آن توجه میکردم. به نظر من، اگر بتوانیم بر عادات خودمان تسلط بیشتری پیدا کنیم و به مرور زمان آنها را تغییر دهیم یا به وجودآوریم، به اهداف خود بهتر میرسیم. این کتاب همانطور که نویسندهاش هم میگوید راه حل قطعی نمیدهد تا بتوانید به سرعت عادات جدید ایجاد کنید یا از شر عادات نه چندان دلخواهتان خلاص شوید. اما به شما چارچوبی میدهد که میتواند در این راه بسیار مفید واقع شود. پیوست کتاب را خیلی دوست داشتم. اما اصلاً توصیه نمیکنم که قبل از خواندن کل کتاب شروع به مطالعه پیوست کنید (به نظرم اثرش را از دست بدهد.) پس از مطالعهی کتاب، دیدن این ویدیو خالی از لطف نخواهد بود. طرف با استفاده از نکاتی که از کتاب یادگرفته یکی از عادتهایش(دیدن سایت های مستهجن!) را بررسی کرده و ظاهراً در تغییر آن موفق هم بوده. نحوه ی بررسی و تحلیل عادتش، با توجه به مطالب کتاب برایم آموزنده بود.
پی نوشت: من ترجمه پروین بیات از انتشارات هورمزد را خواندم. با ترجمه مشکلی نداشتم و به نظرم مناسب بود. تا آنجا که اطلاع دارم ناشر دیگری هم این کتاب را چاپ کرده و من متاسفانه نام این ناشر را نمیدانم.